تفکر طراحی (Design Thinking)

تفکر طراحی (Design Thinking)

اصطلاح تفکر طراحی تنها مختص طراحان و توسعه دهندگان نیست. بلکه رویکردی مشترک بین تمامی رشته ها است که برای توسعه راه‌حل های انسان‌محور با فرایندی تکراری به کار گرفته می‌شود. می توانید به عنوان یک فرایند، طرز تفکر، ابزار یا راهی برای انجام کسب و کار خود به آن فکر کنید.

خلاقیت اتفاقی نیست

تمامی طراحان خلاق چه در حالت انفرادی و چه به صورت کار گروهی باید تابع فرهنگی باشند که سبب آینده نگری، شتاب و کارایی می شوند. فرهنگی که درآن ترکیبی از رویکردهای خلاقانه، تحلیلی و مشارکتی منجر به تولید نتیجه شود.

احتمالا اصطلاح امروزی design thinking را شنیده اید در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است که چگونه تفکر طراحی می تواند جهانی از ابتکار و خلاقیت را به روی طراحان باز کند.

 

تفکر طراحی (Design Thinking)

اصطلاح تفکر طراحی تنها مختص طراحان و توسعه دهندگان نیست. بلکه رویکردی مشترک بین تمامی رشته ها است که برای توسعه راه‌حل های انسان‌محور با فرایندی تکراری به کار گرفته می‌شود. می توانید به عنوان یک فرایند، طرز تفکر، ابزار یا راهی برای انجام کسب و کار خود به آن فکر کنید.

تفکر طراحی به عنوان یک کلمه کلیدی همواره در حال تکامل و پیشروی است و در بسیاری از رشته ها و سطوح تجاری ارجاعاتی به آن داده شده است. استفاده از تفکر طراحی در کار به عنوان ابزار ارزشمندی برای حل مشکلات و خلاقیت افراد است.

بنیاد طراحی آن را اینگونه تعریف می‌کند: "تفکر طراحی علم اصول طراحی است که رویکردی مبتنی بر راه حل برای حل مشکلات ارائه می‌دهد. در مقابله با مشکلات پیچیده‌ای که ناشناخته و یا تعریف نشده هستند، بوسیله درک نیاز های انسانی، قالب‌بندی مجدد مسئله به روش های انسان محور، ساخت ایده های بسیار در جلسات طوفان فکری و اتخاذ رویکرد عملی در زمان تست و نمونه سازی، بسیار مفید است"

در ساده ترین فرم ممکن تفکر طراحی فرایندی پنج بخشی است که برای تفکر در مورد مسائل پیچیده استفاده می شود. مراحل آن در ادامه آمده است: 

  • همدلی : برای حل یک مساله باید آن را درک کنید. همدلی عنصری حیاتی از تجربه بشری است و به شما کمک می‌کند مشکل و چالشی که برای کاربر ایجاد شده است را احساس کرده و با درک عمیق‌تر یک مساله راه‌حل های تاثیرگذارتری بدست آورید.
  • تعریف و تجسم: بیانیه‌ای که مشکل را نشان می‌دهد، درست کنید. تلاش کنید از آنچه باید اتفاق بیفتد تصویری بسازید. به لحاظ توسعه محصول، مرحله تعریف جاییست که ایده ها برای امکانات، عملکرد و قابلیت استفاده ممکن است با هم یکی شوند.
  • ایده پردازی و همکاری: در مرحله ایده پردازی خلاقیت به اوج خود می رسد. این مرحله جایی است که تیم زمان زیادی را صرف گسترش ایده های خود می‌کند. با فلسفه هیچ ایده ای بد نیست، ایده پردازی کنید تا مکالمات شکل بگیرد و ایده ها جریان داشته باشد. فضا و جو کار باید طوری باشد که تمامی افراد آزادانه بتوانند ایده پردازی کنند. جمع‌آوری ایده‌ها در حد امکان اغلب می‌تواند کلید یافتن راه‌حل مؤثر برای مشکل مورد نظر باشد.
  • نمونه اولیه : طرح را ترسیم کنید. راه‌حل‌ها چگونه به نظر می‌رسند؟ چگونه کار می‌کنند؟ چگونه اجرا می‌شوند؟ آیا آن‌ها تجربه کاربری خوبی ایجاد می‌کنند؟
  • تست : سعی کنید آن را امتحان کنید و مایل باشید شکست را به عنوان فرصتی برای نوآوری بیشتر بپذیرید.

 

جالب‌ترین نکته در مورد این فرآیند و طرز تفکر در نوآوری این است که در حین فرایند همیشه مسیری مستقیم و گام به گام را طی نمی‌کنیم. تیم شما ممکن است به مرحله نمونه سازی برسد، پشتیبان گیری کند و دوباره ایده بگیرد یا مرحله تست می‌تواند شما را مجبور به برگشت به عقب و تشخیص مجدد مشکل کند.

تفکر طراحی به تیم ها این آزادی را می‌دهد که مراحل حل مشکل را در مسیری غیر خطی طی کنند، در طول فرآیند از مراحل و ابزارهایی استفاده کنند که بیشترین کاربرد را برای مسئله پیش رو دارند.

 

تفکر طراحی می‌تواند باعث پیشرفت شود

بعضی از افراد تفکر طراحی (Design Thinking) را بخشی از استراتژی کسب و کار می نامند: " طراحی چیزی بیشتر از یک حس است: اولویتی سطح بالا برای رشد و عملکرد در دراز مدت است"

از آنجایی که این روش تمرکزش برای حل مساله روی ایده پردازی است به درستی کار می‌کند.

 

تفکر طراحی باعث ایجاد فرهنگی نوآورانه و خلاق می شود

نوآوری شانسی بوجود نمی‌آید. نمی توانید به یک تیم بگویید" تفکر طراحی داشته باش و نو آوری کن"

مدیریت یک تیم باید فرهنگی ایجاد کند که در آن اعضای تیم برای همکاری، ایده‌پردازی و نوآوری احساس امنیت داشته باشند. چگونگی آن می‌تواند بسته به اندازه تیم و  نحوه رفتار آن‌ها برای تغییر فرهنگ، متفاوت باشد.

 

ارزیابی و اکتشاف

فرهنگ نوآوری به علم بر اینکه سازمان شما امروزه در چه موقعیتی است، وابسته است. آیا تیم قابلیت، تمایل و فرصتی برای نوآوری دارد؟( سوالات مشابه این برای فریلنسرها نیز صدق می کند: آیا تمایلی به نوآوری در طراحی دارید؟)

هر سه مورد فوق برای برداشتن اولین گام‌ها در جهت ایجاد فرهنگ نوآوری نیاز است. شاید این مطلب برای برخی از کارمندان و افراد خوشایند نباشد اما واقعیت این است که در بخشی از ارزیابی شاید به این موضوع پرداخه شود که استخدامی های آینده برای رسیدن به این فرهنگ باید چگونه باشند.

 

چارچوب های نوآوری

نوآوری می‌تواند درهر سازمانی متفاوت باشد.

  • با ایجاد کارگاه های کشف و استفاده از طوفان فکری ایده هایی شکل گرفته و به نتایج بالقوه ای می‌رسید.
  • راه‌حل های مختلفی که به یک مشکل رسیدگی می‌کنند و شرکت‌ کنندگان را قادر می‌کنند خلاقانه فکر کنند.
  • کارگاه های عملی که مسیرو چشم انداز را تعیین می‌کنند.
  • اسپرینت‌های طراحی (دوره‌های تکرار سریع و زمان‌بندی‌شده یا طوفان فکری طراحی) به ایجاد ایده تا مرحله مفهومی کمک می‌کنند.
  • راه حل، که سبب ترسیم گردش کار می‌شود و می‌تواند به شرکت‌ها در پروژه های تحول دیجیتال کمک کند.
  • اصول اصلی تفکر طراحی از آن جا که به شما کمک می‌کند با نیازهای خاص خود سازگار شوید، ارزشمند است.
  • به تولید فرهنگ نوآوری به عنوان یک مشکل فکر کنید. چالش شما چیست؟ آن را تعریف کرده و در صدد درک و رفع آن مشکل باشید و راه حل را تجسم کنید.
  • با دیگر اعضای تیم در مورد راه‌های بالقوه برای ایجاد راه‌حل هم فکری کنید. چگونه شروع به ایجاد یک تغییر فرهنگی می‌کنید؟ آیا این روش جدیدی برای برگزاری جلسات است؟ آیا ادغام اسپرینت‌های طراحی در فرآیند حل مسئله است؟ چگونه تشویق به ارتباط، ایده پردازی و همکاری بیشتر می‌کنید؟
  • ترسیم کنید و سپس ایده های طراحی خود را تست کنید.

 

تفکر طراحی به فرهنگ، استراتژی و ساختار نیاز دارد

یک تیم بسیار سازنده و نوآور خطر را به عنوان بخشی از فرایند حل مساله می‌پذیرد. تعادل ظریفی از فرهنگ، استراتژی و ساختار برای این منظور لازم است.

گری پی پیزانو از دانشکده بازرگانی هاروارد می‌گوید پنج عنصر تقریبا متناقض برای استفاده حداکثری از فرهنگ نوآوری مورد نیاز است. مفاهیمی که باید استراتژی و ساختار برنامه‌های جدید را هدایت کنند.

  • سازمان ها باید شکست را بپذیرند اما نمی توانند تحمل ناتوانی را داشته باشند.
  • در حالی که آزمایش مثبت است، باید همواره کنترل شود تا اهداف کسب و کار در این مسیر گم نشوند.
  • سازمان باید فضایی امن برای افراد فراهم کند تا عقاید خود را صریح و با صداقت بیان کنند. الزاما هر ایده ای راه حل یک مشکل نیست ولی بیان آن باید قابل قبول باشد.
  • درحالی که همکاری اساس ایده پردازی است افراد همچنان باید برای کار خود پاسخگو باشند.
  • رهبری باید قوی باشد، اما نه در حدی که کارمندان از ایده پردازی و تولید دور بمانند. تیم ها و افراد برای تصمیم گیری بدون مدیریت خرد به استقلال و اختیار نیاز دارند. رهبران باید اهداف و معیارهای روشنی برای موفقیت تعیین کنند.

 

نتیجه گیری

با وجود اینکه موارد بیان شده شاید به عنوان نظریه‌ای سطح بالا به نظر برسند کاربرد عملی زیادی برای طراحان دارد. تفکر طراحی شرایطی را فراهم می کند که بتوانید آزادانه ایده‌ها را بررسی کنید.

تفکر طراحی به شما این شانس را می دهد که موفق شوید یا شکست بخورید و دوباره تلاش کنید. این تفکر این ایده را دنبال می‌کند که هیچ پروژه طراحی و وبسایت یا اپلیکیشنی تمام نمی‌شود و می‌تواند به تکامل خود ادامه دهد.

استفاده و یا تلاش به کشف اصول تفکر طراحی به شما کمک می‌کند در پروژه های طراحی خلاق‌تر و نوآورتر باشید. همه ما به این موضوع آگاهیم که این‌ها مواردی هستند که می‌توانند در برجسته شدن پروژه ما نقش مهمی داشته باشند.